سوگندسوگند، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره

یکی یه دونم

11 ماهگی مبارک

سوگند خانم وارد 11 ماهگی شده وهمزمان دندون سومشم در اورده مبارک باشه عزیز دلم . سوگند جونم الان میتونی چند قدم راه بری  به هر جا که میرسی سریع بلند میشی وایمیستی مدت زمان وایستادنت خیلی طولانی شده زود نمیفتی میتونی همزمان فضولی هم بکنی .دقیقا میتونی تشخیص بدی چی مال کجاست مثلا گل موتو که برمیداری می ذاری روی سرت و وقتی جوراباتو بر میداری می خوای پات کنی کلاهتو که برمیداری میخوای سرت کنی.تا بالشتو میبینی سریع سرتو میذاری روی بالشو مثلا لالا میکنی.گوشی تلفن و برمبداری و در گوشت میگیری و کلی صحبت میکنی تازگیا خیلی صحبت میکنی البته به زبون خودت قربونت بشم  تا من و بابایی رو میبینی داریم صحبت میکنیم تو هم میای خودت و قاطی میکنی و شروع م...
28 شهريور 1392

ولادت امام رضا

با نام رضا به سینه ها گل بزنید،با اشک به بارگاه او پل بزنید فرمود که هر زمان گرفتار شدید،بردامن ما دست توسل بزنید میلاد امام هشتم مبارک     ...
26 شهريور 1392

حرم امام رضا

دیشب سوگند جونمو بردیم زیارت حرم امام رضا تمام حرم و چراغونی کرده بودن برای ولادت امام رضا خیلی قشنگ شده بود سوگند مامان خیلی خوشش اومده بود وخیلی بهش خوش گذشت.           ...
22 شهريور 1392

اولین کوتاهی مو

امروز برای اولین بار موهای نازتو بابایی کوتاه کرد البته فقط یکم مرتبش کرد چون خیلی به هم ریخته شده بود بعدشم دختر نازمو بردم حموم و الانم راحت خوابیدی. اینم دخترم در حال کوتاه کردن موهاش البته نمی ذاشتی واست پیشبند ببندم دیگه هر جور بود چند تا عکس گرفتم. سوگند قبل از کوتاهی مو در حال شونه زدن موهاش       اینم موهای کوتاه شده سوگند ...
19 شهريور 1392

عقیقه کردن

روز شنبه دختر نازمو عقیقه کردیم یه مهمونی بزرگ براش گرفتیم وبابا جونم اومدن و ابگوشت مهمونی رو درست کردن منو بابایی که نمیتونستیم بخوریم اما همه گفتن خیلی خوشمزه شده بوده.مهمونی خیلی خوبی بود اما مامانی چون خیلی کار داشت کلا یادش شد از شما عکس بگیره وکارهاش تا امروز همچنان ادامه داشته والان که شما خوابیدی وقت کرده تا بیاد به وبلاگت سر بزنه. عزیزه دلم امیدوارم با این عقیقه همیشه سالم باشی و  هیچوقت هیچ چیز تو زندگیت باعث ناراحتیت نشه و همیشه لبخند رو روی لبای قشنگت بیبنیم واین و بدون که تو بهترین هدیه از طرف خدا برای من و بابایی هستی عاشقتیم.
19 شهريور 1392

عکسهای اتلیه

 هفته پیش سوگند جونو برای عکس گرفتن بردیم اتلیه گفتیم تا دندونت خیلی بزرگ نشده و زیاد تو دید نیست ببریمت اتلیه اخه گفتن اینجوری قشنگ تره . راستی الان دندون دومتم در اوردی.اون روز خیلی شما دختر خوبی بودی فقط میخندیدی تو همه عکسات داری میخندی با اون دندون کوچولوتم خیلی با مزه تر شدی قربونت برم که اینقدر خوشگلی .راستی دو تا از لباسای دخترمم هنر مامان جونشه که خیلی قشنگ شده وخیلی هم به نفس مامان میاد جیگر شدی .                                 ...
6 شهريور 1392
1